یاد خدا و آرامش
قرآن کریم در یک جمله بسیار کوتاه ولى نغز و پرمحتوا، اینگونه مى فرماید: «آگاه باشید که تنها راه مطمئن براى رسیدن به آرامش دل ها، یاد و نام خدا است.»
واژه ذکر به هر معنایى که تفسیر و تبیین شده و در نظر گرفته شود، مسلماً یکى از مصادیق روشن آن، آیات شریفه کلام الله مجید، تلاوت، و تدبر و تعقل پیرامون آن خواهد بود، چنانچه در سوره حجر مى خوانیم: «بدون تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کردیم و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود» ذکر معناى عامى دارد که: نماز، قرائت قرآن و حدیث و تدریس نماز و مناظره علماء را شامل مى شود.
آنچه از آیه شریفه و آیات دیگر و احادیث معصومین استفاده مى شود این است که یاد و نام خداى قادر متعال سکینه و آرامش را به ارمغان مى آورد. هر گاه آحاد جامعه، انس و الفت با قرآن و آیات الهى داشته و روح و روان را با ترنم آیات حق، صیقل داده و آرامش روحى و روانى به دست آورند. جامعه نیز به طبع افراد و آحادش امنیت روحى و روانى پیدا خواهد کرد.
ممکن است سؤال شود که یاد و نام خداى متعال و تأمل در آیات کلام الله مجید… چگونه باعث آرامش مى شود؟ در جواب باید گفت:
اولاً: نفس توجه به امور معنوى، ذکر و یاد خداى قادر مطلق، نورانیت، سکون و آرامش را براى انسان به همراه دارد. در دنیاى به اصطلاح متمدن و پیشرفته امروز، که هیچ اصلى را بدون تجربه و آزمایش قبول ندارد به دفعات از طریق رسانه ها اعلام کرده اند که دعا و نیایش و ارتباط با امور معنوى اثرات فراوانى در کاهش و یا بهبود امراض لاعلاج دارد.
فروید مى گوید: دین و ایمان، داراى آثار زیادى است از جمله:
۱ـ در بند نمودن نیروهاى سرکش و نافرمان طبیعت;
۲ـ برقرارى تفاهم و سلوک و خوش بینى میان انسان و سرنوشت اندوه بار وى;
۳ـ جبران رنج ها و محرومیت ها و ناراحتى هاى حاصله از زندگى.
یونگ هم اعتقاد دارد که: «دین به انسان، آرامش مى بخشد، دین به وجود انسان معنى مى بخشد و راه هاى تحمل مشکلات را به انسان مى آموزد.»
ویلیام جیمز هم معتقد است :«قدرتى که دین براى تحمل مصائب به انسان مى دهد هرگز از عهده اخلاق بر نمى آید زیرا شور و حرارتى که با اعتقاد به دین در انسان حاصل مى شود هرگز از عهده اخلاق بر نمى آید.»
به قول شهید مطهرى: «زندگى بشر خواه ناخواه در کنار خوشى ها و شیرینى ها، رنج ها و شکست ها از دست دادن ها و ناکامى ها دارد; پاره اى از حوادث جهان مانند پیرى و مرگ، قابل پیشگیرى و برطرف ساختن نیست و این ها امورى است که انسان را رنج مى دهد ایمان مذهبى در انسان نیروى مقاومت مى آفریند و با تفسیر تلخى ها، آن ها را شیرین مى گرداند و امور چون چنگال وحشتناک مرگ را به وسیله اى براى بازگشت به سوى خدا و برخوردارى از نعمت هاى ابدى خداوند، مبدل مى سازد و بدین ترتیب نه تنها آن را تحمل پذیر بلکه به پدیده شیرین بدل مى سازد.
ثانیاً: ذکر و یاد خداوند و دقت و تأمل در آیات آسمانى او، انسان را متوجه این نکته مى سازد که تمام فعل و انفعالات که در عالم هستى «از کرات و کهکشان ها گرفته تا ذرات ریز و کوچک ذره بینى» محقق مى شود، خارج از قلمرو قدرت مطلقه الهى نخواهد بود. ایمان و اعتقاد به قدرت و نیروى برتر و بالاتر از نیروهاى مادى و طبیعى و ارتباط با آن، در واقع نگرش انسان را نسبت به جهان هستى، شکل خاصى مى دهد، جهان را هدف دار و هدف را خیر، سعادت و تکامل انسان معرفى مى کند. دنیا را به عنوان کشتزار آخرت قلمداد مى کند، با چنین بینشى، انسان حتى اگر در ظاهر ابر قدرت جهان شود، در برابر قدرت مطلقه الهى عددى نیست که بتواند نظام حاکم بر عالم خلقت و هستى را مختل سازد.
هرگاه انسان مؤمن و متدین در سایه تقوا و تدین، دائم الذکر بوده و با تفکر و تأمل در آیات الهى، از آموزه هاى بى بدیل آن، بهره مند شود، اصول و ارزش هاى گران سنگى که هر کدام مى تواند زندگى انسان را دگرگون ساخته و متحول سازد را به دست خواهد آورد.
اگر انسان بداند که: «خداى قادر متعال از رگ گردن، به او نزدیک تر است» و اگر انسان «از او چیزى بخواهد، دعایش را مستجاب خواهد کرد» چرا که خودش فرموده است: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم» اگر انسان باور داشته باشد که «هر جا سه نفر با هم به رازگویى مشغول شوند خداوند چهارمى آنها خواهد بود و اگر پنج نفر با هم خلوت کنند خداوند فرد ششم آنها خواهد بود.» خدایى که «اعمال خوب و بد انسان را در دستگاه خلقت و آفرینش خود دقیقاً محاسبه خواهد نمود» نه تنها اجر و پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد بلکه «مزد و پاداش آنان را چندین برابر خواهد داد». خیلى از مشکلات حل و فصل خواهد شد زیرا، با چنین اعتقاد و باورمندى انسان هر گاه در برابر مشکلات و حوادث تلخ و طاقت فرساى زندگى، قرار مى گیرد. جا خالى نمی کند و از نظر روحى و روانى، آشفته و پریشان نمى شود بلکه با کمال متانت و استوارى در برابر سیل حوادث اندوهناک، مى ایستد و مى گوید به ما جز آنچه خدا براى مان مقرر کرده است نخواهد رسید.» چنین انسان هایى در برابر مصائب مشکلات، مضطرب نشده جزع و فزع نخواهند کرد، چون اعتقاد به قضا و قدر الهى دارند و مى دانند که اگر مگسى چیزى از انسان بُرباید باز گرفتن آن، بدون اذن و اراده الهى امکان پذیر نخواهد بود.
چنین انسان هایى به روزى، مقام و موقعیت زندگى و سلامت خود اطمینان پیدا کرده و مى دانند که هیچ فردى و هیچ قدرتى بدون اذن و اراده الهى قدرت و توانایى دخالت و سنگ اندازى در زندگى او را نخواهد شد چرا که «لشکریان زمین و آسمان ها از آن خداست و او دانا و حکیم است».
لذا در پرتوى چنین باور ارزشمندى، انسان هاى مؤمن و متدین که با آموزه هاى قرآن رابطه و پیوند دارند، همواره احساس مى کنند که به یک نیرویى که مافوق آن، نیرویى وجود ندارد متکى هستند در نتیجه روح و روان شان آرام و رفتار و گفتارشان در خانه و اجتماع، متعادل بوده و از هیچ قدرتى جز خداى متعال، ترس، وحشت و نگرانى ندارند و سرزنش این و آن در اداره آهنین شان اثرى نخواهد کرد. چنین انسان هایى «اگر روزى از مال و مقام دنیا، چیزى به دست آورند به آن دل نمى بندند و اگر هم از مال و مقام دنیا، جدا شوند باز هم غم و غصه اى ندارند.» امنیت واقعى هم با چنین اعتقاد و باورمندى به وجود خواهد آمد و روحیه امید و فداکارى زنده و زندگانى شاداب خواهد شد. آفت تشویش، نگرانى و اضطراب از دل و جان انسان زدوده و ابرهاى تیره و تار دلهره و امواج شکننده خوف، حزن و اندوه از آسمان زندگى او محو خواهد شد.
یکى از روان شناسان در جواب این سؤال که چگونه ایمان به خدا، چنین اثرات معجزه آسایى دارد مى گوید: «آرامش جاویدان اعماق اقیانوس، هرگز با امواج طوفانى آن به هم نمى خورد کسى که متکى به حقایق بزرگ معنوى است از تغییرات و تصورات مختصر و فراز و نشیب هاى دائمى و جارى زندگى، دستخوش نگرانى و تشویق نخواهد شد، ایمان از نیروهایى است که بشر به کمک آن زنده است و فقدان آن یعنى مرگ و نابودى.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن