اولین و مهمترین عامل در برنامه ریزی تعیین هدف است! اصلا برنامه ریزی می کنید تا به یک هدف خاص که در ذهن دارید برسید.
یک کاغذ و قلم بردارید و با خط درشت هدف خود را بنویسید. به یاد داشته باشید که باید به گونه ای بنویسید که گویی همین الان به هدفتان دست پیدا کرده اید. نخست چشمانتان را ببندید و به جایی که دوست دارید برسید فکر کنید، تصورش کنید و سعی کنید با تمام وجود احساسش کنید. این احساس ممکن است الان برای شما غریب باشد ولی مطئن باشید در آینده فقط یک رویا نخواهد بود. همین احساس و هدف را با خط درست به روی کاغذ منتقل کنید، طوری که هر دفعه نگاهتان به این نوشته افتاد، احساسش را در وجود خود تجربه کنید. باید بدانید که تنها دانستن هدف کافی نیست، نوشتن هدف بر روی کاغذ باعث میشود که به مرور زمان، این هدف در ضمیر ناخودآگاه شما پرورش یابد.
پس باید هدفتان را بر روی کاغذ با خط درشت و ترجیحا به صورت رنگی (رنگ شاد) بنویسید و در مکانی که مقابل دید شما قرار دارد نصب کنید طوری که روزی چند بار آن را ببینید. فراموش نکنید که هدف باید با جمله ای به زمان حال نوشته شود:“خدایا شکر که با لطف تو الان دانشجوی ممتاز دانشگاه هستم”
سعی کنید هر روز که از خواب بیدار میشوید برای چند دقیقه به هدفتان فکر کنید و آن را احساس کنید! و بعد با یک لبخند روزی را که در پیش رو دارید آغاز کنید و این لبخند را تا انتهای روز بر لبان خود داشته باشید.
لازم است بدانید تا اینجا تنها نیمی از مسیر را طی کرده اید! مسیر زندگی خود را مشخص کرده اید و می دانید که چه انتظاراتی از زندگی خود دارید و می خواهید به کدام سمت حرکت کنید. حال لازم است توشه ی راهی که در طول این مسیر برای رسیدن به نقطه ی پایان احتیاج دارید را مشخص کنید. این توشه ی راه در واقع همان برنامه ریزی کردن است.
یک برنامه خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد!
- فردی باشد: یعنی برحسب خصوصیات جسمی و روحی خود شما انجام شده باشد و منحصرا برای شما باشد. شما در دنیا منحصر به فرد هستید و هیچ شخص دیگری خصوصیات شما را ندارد و در واقع هر فرد با فرد دیگر متفاوت است. پس در نتیجه هدف ها نیز متفاوت هستند. پس نیاز است که برنامه را خود شما تنظیم کرده باشی چون هیچکس بهتر از خود شما با روحیات تان آشنایی ندارد. البته این بدین معنا نیست که از تجربیات دیگران استفاده نکنید.
- ساده باشد: نمی خواهیم آپولو هوا کنیم یا رآکتور هسته ای راه اندازی کنیم! سخت نگیرید! برنامه باید به نحوی باشد که بتوانید ظرف مدت نیم ساعت آن را انجام دهید. الان باید هدف از برنامه ریزی و نیازمندیهای آن را بدانید.
- انعطاف پذیر باشد: حتی نابغه ها هم گاهی اوقات دچار حوادث پیش بینی نشده می شوند و از برنامه ای که دارند عقب می افتند و یا نمی توانند بخشی از برنامه را آن طور که برنامه ریزی کرده اند انجام دهند ولی از مسیرشان در رسیدن به هدف منحرف نمی شوند چون برنامه ی انعطاف پذیر دارند. در واقع باید حوادث غیر قابل پیش بینی را هم در برنامه درنظر بگیرید. برای مثال فرض کنید مهمان ناخوانده دارید و نمی توانید طبق برنامه به کاری که دارید برسید، باید بتوانید بدون اینکه برنامه ی اصلی دستخوش تغییرات عمده شود، زمان خالی برای جبران پیدا کنید. هرچند اولیت با برنامه ای است که طرح کرده اید و باید خودتان را ملزم به رعایت آن کنید.
- قابل استفاده باشد: تقریبا اکثر افراد در شروع برنامه ریزی جوگیر شده! و برنامه ای فراتر از حد توان خود طرح ریزی میکنند. به این معنی که وقتی شما به صورت معمول روزانه حدود ۳ ساعت مطالعه میکنید هنگام برنامه ریزی، برای ۱۰ ساعت مطالعه طرح ریزی می کنید برنامه ای که قابل استفاده باشد طراحی کنید.
- امکان ارزیابی کار را داشته باشد: برنامه شما باید این امکان را داشته باشد تا پیشرفت و پسرفت کارهای شما را نشان دهد. یعنی نقطه ی شروع را مشخص کرده باشد و در طی مسیر بدانید که کدام بخش را به درستی انجام داده اید و در انجام کدام بخشها موفق نبوده اید تا بتوانید نقاط ضعف را برطرف کنید و آنها را به پیشرفت تبدیل کنید.
برای اینکه بتوانید یک برنامه خوب داشته باشید که بعد از چند روز در اثر فشار زیاد از انجام آن دلسرد نشوید و نتوانید انجامش بدهید باید دقت کنید که بلند پروازی نداشته باشید و بر حسب توانایی های خود برنامه ریزی کنید.
برای هفته اول و یا دو هفته ی اول مثل سابق درس بخوانید و برنامه ریزی نکنید. انگار اتفاقی نیافتاده است! فقط یک کاغذ و قلم دم دست داشته باشید وهرکاری که انجام میدهید را با تاریخ و زمان انجام آن ثبت کنید. برای مثال اینطور ثبت کنید:
ساعت ۱ تا ۱:۳۰ ناهار خوردم، ۱:۳۰ تا ۲:۳۰ خوابیدم، ۲:۳۰ تا ۴ تلویزیون فلان برنامه را تماشا کردم، ۴ تا ۵:۳۰ ریاضی خواندم، ۶ تا ۷ ادبیات خواندم و الی آخر
برای مدت یک هفته همین روند را حفظ کنید. هرکاری که انجام میدهید را ثبت کنید و خودتان را ملزم به ثبت وقایع کنید!
حالا بعد از یک هفته از عادت های خودتان خبر دارید و می دانید که به طور میانگین چند ساعت در روز درس میخوانید و چقدر از وقتتان را به کارهای دیگر اختصاص میدهید. تمام اینها را به صورت مکتوب در دفترچه ی خود دارید!
گام بعدی تعیین کردن اولویت کارها بر اساس اهمیت برای رسیدن به هدف است.باید کارها را بر اساس اهمیت آنها درجه بندی کنید، آن دسته از کارها که بالاترین اهمیت را در رسیدن به هدف دارند درجه ۱ خواهند بود و سایر کارهایی که اهمیت کمتری دارند در درجات بعدی از اولویت قرار میگیرند.
برنامه ریزی به صورت ماهانه
برای نوشتن برنامه باید از مقیاس بزرگ به کوچک حرکت کنید. اول هدف کلی را تعیین کردید که فرض میکنیم برای مدت یک سال است. در قدم بعدی باید برای هر ماه اهدافی را تعیین کنید (همان اهداف میان مدت) در واقع هدف اصلی را به چند هدف میان مدت تبدیل میکنید. مثلا تعیین میکنید در طی این ماه ۳ فصل از درس ادبیات، ۲ مبحث از ریاضیات و … را باید مطالعه کنید. بهتر است حجم مطالعه را هم مشخص کنید مثلا ۱۰۰ صفحه (از صفحه ی x تا صفحه ی Y) از فلان کتاب و …
این کار را بر اساس عاداتی که ثبت کرده اید انجام بدهید و بلندپروازی نکنید. داخل یک برگه پیش بینی خودتان را از یک ماه که پیش رو دارید بنویسید. ممکن است در ابتدا این کار کمی سخت باشد ولی در مدت زمان کوتاهی خواهید توانست حتی فعالیت های یک سال را هم پیش بینی کنید!
برنامه هفتگی
مقیاس بعدی هفته است. پس باید برای هفته هایی که در ماه وجود دارند برنامه ریزی کنید. مثلا از آن ۱۰۰ صفحه که در برنامه ی ماهانه باید مطالعه کنید ۲۵ صفحه را در این هفته، ۲۵ صفحه در هفته ی بعد و به همین ترتیب الی آخر. برای تمام دروس این کار را انجام دهید و بر روی یک برگه کاغذ یا درون دفتر برنامه نویسی تان یادداشت کنید.
برنامه روزانه
اکنون که از آن ۱۰۰ صفحه فقط ۲۵ صفحه باقی مانده است (طبق مثال ۲۵ صفحه در هفته) باید این مقدار را در روزهای هفته تقسیم کنید. مثلا برای خودتان تعیین کنید در روز دوشنبه از ساعت ۱۶ الی ۱۸ صفحه ی ۱ تا ۱۲ فلان کتاب و در روز پنج شنبه از ساعت ۱۷ الی ۱۹ صفحه ی ۱۳ الی ۲۵ همان کتاب. به همین منوال برای درس ها وقت بگذارید و به مرور زمان میزان مطالعه و حجم آن را افزایش بدهید. مثلا هفته ی اول یک ساعت بیشتر درس بخوانید، هفته ی دوم یک ساعت بیشتر کنید، هفته ی سوم یک ساعت دیگر بیشتر کنید. به این ترتیب از درس هم زده نمی شوید. از کارهایی که اولویت کمتری دارند چشم پوشی کنید و زمان آنها را به درس و به هدفی که دارید (هدف الزاما درسی نیست) بپردازید.
نکته مهم: برای هر یک ساعت فعالیت درسی، ۱۰ دقیقه استراحت در نظر بگیرید.
برای یک هفته ی کامل برنامه ریزی کنید و شب، قبل از اینکه بخوابید برنامه ی روز بعد را مرور کنید. در هر روز کنار مواردی را که طبق برنامه انجام داده اید بنویسید “آفرین” یک تیک هم بزنید کنارش! این کار در ضمیر ناخودآگاه شما تاثیر مثبت خواهد داشت.
در انتهای هفته اگر به خوبی به برنامه عمل کردید در هفته ی بعد چند ساعت از یک روز خاص (مثلا پنج شنبه) را برای خودتان جایزه قرار بدهید و چند ساعتی را با دوستان خوش بگذرانید. کارها را هفتگی و ماهانه ارزیابی کنید، نقاط قوت را حفظ کنید و نقاط ضعف را تصحیح کنید. تمام موارد را یادداشت کنید. با یادداشت کردن اجازه بدهید این روند در ضمیر ناخودآگاه شما شکل بگیرد و پس از مدتی از پیشرفت خودتان حیرت زده خواهید شد.
به خود و توانایی هایتان ایمان داشته باشید. مطمئن باشید کاری نیست که نتوانید انجامش بدهید، ولی توجه داشته باشید برای کارهای بزرگ باید زمان و همت بزرگ هم بکار بگیرید!
عصر علم