آنچه که بیش از نماز خواندن کودکان خردسال ما اهمیت دارد، تقویت عشق و علاقه ی آن ها به نماز است. بنابراین، باید به گونه ای رفتار کنیم که پیوسته شیرینی نماز در کام آن ها بماند و نباید با افراط و زیاده روی خود، باعث شویم که به نماز به عنوان کاری سخت و طاقت فرسا نگاه کنند. مخصوصا والدینی که موفّق به خواندن نمازهای نافله هستند باید مراقب باشند که فرزندشان پا به پای آن ها همه ی نمازهای واجب و نافله را نخواند و بیش از اندازه خود را به زحمت نیندازد و به این اصل مهم پایبند باشیم که نماز نخواندن کودک خردسال ما کاری زشت نیست، چرا که هنوز به سنّ تکلیف نرسیده است؛ اما نماز خواندنش کاری بسیار زیبا و قابل تحسین است. بدین معنا که اگر کودک ما به خاطر شیطنت های کودکانه گاهی نماز نخواند به او با دید منفی نگاه نکنیم؛ اما وقتی که نماز خواند محبّت خود را در حقّ او بیشتر کنیم. ثمره ی توجه به این اصل آن است که کودک ما برای نماز خواندن، خود را در معرض فشارهای روانی نخواهد دید، لذا با اختیار و اشتیاق به سوی نماز گام برمیدارد.
کودکانمان را در این مسیر همواره تشویق کنیم. این تشویق ها باید به گونه ای باشند که اشتیاق درونی کودک را روز به روز به نماز بیشتر کند تا با خواندن نماز احساس غرور و عزّت نفس کند. تشویق کودکانمان به نماز باید در جهت شکوفا کردن انگیزه های درونی آن ها باشد. بدین معنا که آن ها را به خاطر نمازشان تکریم کرده و ارزش کارشان را به آن ها گوشزد کنیم و به آن ها بگوییم: «نماز، تشکّر از خدا بوده و نشانه ی بندگی ما محسوب می شود.»
کودکانمان را به خاطر انجام این فریضه ی الهی ببوسیم و برخی اوقات از کار خوبشان نزد دیگران تعریف کنیم. در این تشویق ها باید در انتخاب کمّ و کیف آن، ظرفیّت کودکمان را در نظر بگیریم تا با تشویق های بیش از اندازه آستانه ی رضایت مندی او را بالا نبریم. همچنین مراقب باشیم که این نوع تشویق ها ـ مخصوصا هدیه دادن و زیاد کردن پول تو جیبی ـ با فواصل زمانی زیاد و به صورت غیر منظم صورت گیرد، تا موجب شرطی شدن او نشود. از تشویق هایی که تاکنون از آن نام برده شد در اصطلاح به «تشویق های بیرونی» یاد می شوند. این تشویق ها باید به گونه ای باشند که کودک را به سوی تشویق های درونی و احساس لذّت درونی سوق دهند.
با در نظر گرفتن مقتضای سنّی کودکان، فلسفه و هدف از نماز را به آنها توضیح دهیم. استفاده از «شیوه های مستقیم» در تشویق کودک اشکالی ندارد؛ اما استفاده از «شیوه های غیر مستقیم» در آموزش فلسفه ی نماز می تواند کارایی بیشتری داشته باشد.
به کودکان مان بگوییم که خداوند چه نعمت هایی به ما عطا فرموده و نیز به آنها بیاموزیم که در برابر هر هدیه دهنده ای زبان به تشکر باز کنند و با بی تفاوتی از کنار کار آن ها نگذرند. به عنوان مثال از او بخواهیم چند مورد از نعمت های خداوند را بشمارد. وقتی این کار را کرد نعمت چشم را به او گوشزد کنیم. بدین صورت که چشمانش را ببندیم و به او بگوییم برخی از کارها را با چشم بسته انجام دهد. اسباب بازی هایش را سر جای خودش بگذارد. اتاق را مرتب کند. نقّاشی بکشد و برخی کارهای دیگر. در این لحظات است که کودک ما آهسته، آهسته قدر چشم و میزان ارزش آن را بهتر میداند و میداند که چیزی جای چشم را نمی گیرد. در این صورت به فرزندمان می گوییم: عزیزم! فقط یکی از نعمت های خداوند همین چشم است که فوقالعاده ارزش داشته و قابل قیمت گذاری نیست. آیا شایسته نیست که با نماز از این خدای بزرگ و مهربان تشکر کنیم؟ به نظر شما کسانی که این همه نعمت را می گیرند و حاضر نیستند نماز بخوانند چگونه انسان هایی هستند؟
احمد نباتی